از عاشقانه های یک زنبور کارگر:

 نشر نوح نبي-1100 جلد-1100 تومان

پدر بزرگ و مرگ

۱

ديشب مرگ را ديدم

با پدر بزرگ گپ مي زد

لهجه داشت

2

صبح

چند قطره خون

روي روشويي ريخته بود

مرگ

با ريش تراش قديمي پدربزرگ اصلاح كرده بود

3

دگمه اي افتاده روي تخت

با چهار سوراخ در بدنش

مرگ

با پدر بزرگ

گلاويز شده بود

4

پدر بزرگ را به قبرستان برديم

در غسالخانه

دو سوسك

از ماه عسل بر مي گشتند

5

در قبرستان كسي نبود

مرده ها

به هواخوري رفته بودند

 

 ***

عرش شعر