فرعون

فرعونم و اژدهار هارم بسیار

موسی نشدم که چوب دستی در مار

عشق ای همه ی قوم بنی اسراییل

کم چوب بهانه لای چرخم بگذار

مست

با این همه مست ، می خورم امشب هم

در دست تو دست می خورم امشب هم

بنشین سر میز هر شب ای عشق عزیز!

من از تو شکست می خورم امشب هم 

تماشاالله

ما مست نگاه تو تماشاء الله

سرگشته ی ماه تو تماشاءالله

احسن تویی و تبارک الله لبت

چشمان سیاه تو تماشاءالله

هزج

کودک بودم در عشق تو پیر شدم

اززندگی بدون تو سیرشدم

من اهلی بی کنام رامی بودم

آهوی تو را دیدم و وحشیر شدم

انار

پاییز شدیم بی بهارستانت

سر ریخته ایم پای دارستانت

ما گم شده ایم شاخه ای نور بیار

از آتش روشن انارستانت

هزج

من بی تو کنار دشمن و تنهایی

یخ بستم بین آهن و تنهایی

قندیل به دست مرگ اینجا آمد

سنگرم گرفتیم من و تنهایی